Nâhid Kabiri (ناهید کبیری)
وقتي كه ماه پيدا نبود
语言: 波斯文
翻译:
德文 (Als der Mond nicht zu sehen war)
وقتي كه ماه پيدا نبود
از مهتاب دويده بودم.
تا افراهائي كه بيچراغ
بالا ميرفتند از ديوارهاي آجري.
و خودم ديدم
ديدم كه گره ميخورم به شب
وقتي كه ماه پيدا نبود
و تو رفته بودي
با فنجان نيمه خاليات روي ميز
ته خيس چند سيگار
و چتر و كلاهي كه
به ميخ گوشهي ديوار آويخته بود.
حالا آسمان
بعد از يك دل سير باريدن
قرمزترين رنگينكماناش را تاب داده بود
بر سرِ غروب.
و من از اين جا كه نشستهام
ديدم كه رنج چه هيبتي دارد
ديدم كه رفتهاي زير درختان بلوط
به خوابِ سنگينِ صد سالهات
و دلات براي موهاي من
كه هي بلندتر شده است
تنگ ميشود.