Alireza Abiz (علیرضا آبیز)
مكتوب عاشقانه از سيدني
مكتوب عاشقانه از سيدني
مكتوب نخست برميآيد از ميان پارههاي شكستة كشتي
و هياهوي مرغان دريايي
در شبي ناآرام
و از ميان بدنهاي برهنه بر شنهاي خنك
Maroubra Beach, Malabar Beach, Bronte Beach
و La Perouse
Does it taste French?
كه بر عرشه ايستاده است
و فرياد ميزند: خشكي! خشكي!
و جهاني ديگر زاده ميشود
و مكتوب نخست شكل ميگيرد
با سنگريزهها و ستارههاي دريايي
و صداي برهنة امواج در شب
و ارواح هراسان ملوانان
كه با هر موج به ساحل كوبيده ميشوند و باز ميگردند
و پرچمهاي سياه با جمجمههاي شكسته بر درياها ميتازند
دزدان يك چشم
در جزاير ناپيدا
گنجهاي جهان را پنهان ميكنند
جزايري تازه شكل ميگيرند
خشكيها زاده ميشوند
و مثل زگيلهايي كوچك
بر تن اقيانوس مينشينند
- يك عدد بليط هفتگي -
و گردشي بر كنارة خليج
از كنار زوجهايي كه از كافهاي به كافة ديگر در حركتاند
و ستون پلها و كنج ديوارها
پردة خوابگاهِشان
و سبزة پاركها
بستر زفافشان است
- با اجازة كاپيتان كوك -
Amigo, Amigo, Amigo
و موج جمعيت با بوي عطر پاريسي
و عرق زناني كه تا سپيدهدم رقصيدهاند
- با اجازة كاپيتان كوك -
و قوطيهاي خالي آبجو كه در آبراههها شناور است
مكتوب نخست پايان ميگيرد
و طعمي گس در دهان ميماند
از شبي نوشخواري در سرگيجة مدام صداها و خندهها
هورا….
_ نگه دار بايد پياده شويم