Hafez Mousavi (حافظ موسوي)
فرض
Idioma: persa
Traducciones:
alemán (Annahme)
فرض
فرض كن ما مسافران يك اتوبوسي لكنتهايم
با بليطهاي ارزان يكسره
در جيبهايمان
و عشق
فرض كن كه سادهتر از فرض قبليما
مثل غريبهاي است كه كنار ما مينشيند
و بيمقدمه
سر صحبت را باز ميكند
(به شرط آن كه خواب نباشيم)
يا خط نازكي از نور
كه از شكاف پرده
بر چهرهي شكستهي مردي ميافتاد
و او را ـ مثل پيامبران ـ
نوراني ميكند
و فرض كن كه ما در اين لكنته
فقط چرت ميزنيم.
خب!
حالا تمام فرضهاي قبلي را كنار بگذار
ما واقعاً در ايستگاه بعد
با چهرهاي شكسته و تاريك
بايد پياده شويم
و اين قراضه عجب تند ميرود!