Iraj Ziaei (ایرج ضیایی)
پوتین
Idioma: persa
Traducciones:
alemán (Stiefel)
پوتین
غباری فراهم آمده از فراموشی را فوت میکنی
گاوهای سفالی
گوزنهای مفرغی
نشستهاند کنار این همه اشیا
رختخوابهای بیمصرف
چراغهای قدیمی
مجلههای فرسوده
جفتی پوتین روسی
یادگاری از جنگ دوم جهانی
توپ و تشر قزاقان را نیز از سر گذرانده است
شاید هم برف سیبری و رقص لزگی را
به پسرم میگویم
من این پوتینها را چند زمستان
به پای پدرم دیدهام
چقدر سالم ماندهاند
میگویم بعدها به پسرت بگو
این پوتینها را
هرگز به پای پدر ندیدهای
اما پدر را
گاهی اوقات با پوتینها دیدهای