Alireza Abbasi (علیرضا عباسی)
[چقدر کبودی بر طناب]
[چقدر کبودی بر طناب]
چقدر کبودی بر طناب
سرخی ِ معنا از گلوله
گره در تو خورده
ای فرو رفته در جراحت های حلقوم
پاشیده روی آبی
روی سبز
زبان ِ جریحه دار!
که جراحتت را پاشیده ای به سپیدی
به حلق کلمه از آغاز
ای مانده در خون ِ احساسات عمل نکرده
در میدان ها
آنها خشم شان را فرو نمی برند به جای دیگری
جز فرو بستن تو
ای شکافنده/ خون ِ گذر در توست
خون ِ از آغاز چکیده بر سنگ و گیاه
پدران مان گفته بودند سراز دردهای بزرگی درمی آوریم
و ما در آن لحظات تشویش و اضطراب
تنها به گردش تو
به جاری بودنت در معابر چشم دوخته ایم