Alireza Behnam (علیرضا بهنام)
چه؟
چه؟
چقدر جنگ است وقتي زمين نگاه مي كند براي چه
شيپور پخش مي شود مثل خاكستري كه از جنگ هاي قديم
بر كاخ هاي ويران باشكوه
و از ( جنگ است ) مي ماند
شبيه همه
از لوله هاي نفت بلند مي شود گيسوش از ترعه هاي فروپاشيده از رنگ هاي جنگ
و بند مي شود به نگاهي از دور كه مي نگاهد لوله ها را پيچ در پيچ
از ( جنگ است ) مي ماند و مي رود تا سقوط
بمبي بزرگ ، ايستاده آن بالا مردد است كه بيافتد
بمب مردد است مي لغزد از گيسوش مي افتد بين لوله هاي نفت
بر شانه هاش غوغاي اين جهان همه آرام و سرد ريشه دواندست
از لوله هاي بلند شده از گيسوش
( جنگ است ) مي بارد پاهاي قطع شده مي بارد
چشمان بيرون آمده از كاسه هاي سر
زمين مثل همه است از بين گيسوهاش
جنگ است چقدر شبيه همه
و سقوط سقوط مي كند از گيسوش
سقوط مي كند كه بگويد چه؟