Ali Abdolrezaei (علی عبدالرضایی)
مهرو
اللغة: الفارسية
الترجمات:
الألمانية (Mondgesicht ), الانجليزية (Moonface)
مهرو
او مرا دور و من او را چنان دوره ام
دیگر دور است
نمی دانم رفته اند پستان هاش
امشب آغوش گودی دارد
و من برای ای بمیرم
به حضرتِ ی علاقه محتاجم
ریشم را زده ام
چشمی با تو داشته باشم نیستی!
تنهائیِ مرا دیگری نمی برد
می مانم
تای بیاید خلوتم
مثل ی شتر در صحرا
پشتِ پیری در دشت
مثل ی طیاره از آسمان لندن
می توانم بروم ولی
مثل باران دیروز مجبورم چتری بخرم
یا همین برفی بعد از آن آمد
و از خانه بیرونم
زنگی بزنی
برف نیستی آب ات
باران نیستی خیس امی
آتشی
می سوزانی و می گذری