Roshanak Bigonah (روشنک بیگناه)
[شهر هم به رويت نياورد]
اللغة: الفارسية
الترجمات:
الألمانية ([Selbst wenn die Stadt es anders wollte])
[شهر هم به رويت نياورد]
شهر هم به رويت نياورد
مي داني
نه به مناره اش مي رسي
نه به نقاشي هاي ميدانش
نه به پايين اين صليب حتي
شهر جاي آدمها مي نشيند
معشوق مي شود
چشمهايش را از رودخانه ميگرداند.
معبدي ست
هر گوشه اش معبد
براي تور و راهنما
بايد بليت مي خريديم
ما اين چيز ها را نمي فهميم
خيره خيره شويم
مردمک هامان اشک شوند
تمام شمع هاي جهان را روشن کنيم
ما اين چيزها را نمي فهميم
برجها سبز مي شوند
مجسمه هاي روي پل
حباب هاي هوا را
بر دست هاي سنگي شان نگاه مي دارند
ترا در قلکي مي اندازم
تا براي شهر شمعي روشن کنم.